من پدر ِخانواده !



درسته وقت نمیکنم بیام و چیزی بنویسم ولی مگه میشه پیاده روی اربعین رو دید و چیزی ننوشت ؟ 

امسال به خودم گفتم جای کیا تو پیاده روی اربعین خالیه ؟؟؟

خب تاج سرم حضرت ولی عصر (عج) که قطعا بین جمعیته ، ایشون جاشون خالی نیست ! اتفاقا تو این جمعیت که قدم میزنه کلی کیف میکنه و دلش قرص میشه که خون پدرش حسین ( ع) پایمال نشده و هزاران سال هم که بگذرد بلاخره از همان خون لاله هایی رشد میکنن و دنیا را به صاحب اصلی اش تقدیم میکنند . 

بعدش جای شهدا خالیه . از حمزه ی سید الشهدا (ع) بگیر تا رئیس علی دلواری و شهدای دفاع مقدس و مدافعان مظلوم حرم . ولی دیدم نه خداوند میفرمایند اینا زنده اند پیش من روزی میخورند خب پس جای شهدا هم خالی نیست . شهدا قطعا از عرش زمین را میبینند و کلی کیف میکنند که خونشون هدر نرفته و مسیر انسانیت داره به درستی پیش میره . 

پس جای کی خالیه تو این جمعیت . 

شاید جای کسایی که این روزا به آفتاب ِ محبت ِ حسین(ع) پشت کرده اند خالی باشد . 

تا همین چندین سال پیش زیارت حسین (ع) آرزوی شیعیان بود ولی امروز . وای خدا زبون از توصیف این حرکت عظیم قاصره.

این حرکت رو دنیا میبینه و قلب های سالم و تمیز رو جذب میکنه . 

قلوب زیادی در اطرافیانم سیاه تر از سیاه شده ولی ملالی نیست این حسین (ع) کسانی را جذب میکند که خودشان هم فکرش را نمیکردند . 

کسانی که نیکی کرده اند و در دجله انداخته اند و سرانجام روزی در تور محبت حسین (ع) گرفتار میشوند و شیعه زادگانی که اکنون با پارتی سر سفره ی بیت المال نشسته اند حروم میخورند محبتی یزیدی در قلب کثیفشون پرورش میدن .

پ ن : 

بهتره به لجن پراکنی حرام خواران اطرافم توجه نکنم . این حرکت عظیم ، این سیل جمعیت عشاق چهره ی دنیا را عوض میکنند . 

تورکیه ی عثمانی دست به نسل کشی زده و اینم از مقاله هایی که از سالهای قبل خونده بودم از نشانه های ظهوره .

 باتلاق سوریه ، تورکیه ی نژاد پرست را میبلعد . 

یا صاحب امان (عج) ، سالهای زیادیه که آرزویی جز دیدن روی ماه شما را ندارم، انشالله با آمدن شما ما سربازان رو سیاه پیک محبت شما میشویم . 

به آبروی نداشته ام ، ما نسلی هستیم آمدن حضرت ولی عصر (عج) را میبینیم . دعای عهد فراموش نشود . 


شوخی های جنسی ، شوخی های عجیب  ! شوخی های شیطانی !
وبلاگ هایی که من میخونم زیاد نیستن یکیش همین مرتضا فیشنگاره ، یکیش خانم دندون پزشکیه ، یکیش مردی به نام شقایق ِ و یکیش هم خانم دکتریه و یه چند تا دیگه . . (لینک وبلاگش به درخواست یکی از خواننده ها حذف شد)
الان چندین بار شوخی های جنسی بسیار زشت بین ایشون و همکارای مردشون رو نوشتن که من باورم نمیشه ! خانم دکتره مملکت میگه به پسره که اونم دکتره گفتم توش جا نمیشه اونم هر هر بلند بلند میگه توش جا نمیشه !!!
تو یه پست دیگش در مورد همکار مردش نوشته که رفته تو اتاق زایمان خانم ها و زنه به خاطر دیدن این بوزینه دیگه به خودش فشار نیورده و وسط درد زایمان و اون همه فشار فقط میگفته این از اتاق بره بیرون که البته اون بوزینه کلی زنه رو مسخره کرده بود . باید بیمارستانی که این آدم توشه کرد طویله !
 
میخواستم بگم خدمتتون که وقتی شما اینطوری تو محیط کار با هم صمیمی میشید ، یعنی صمیمتی شدیدتر از زن و شوهر ها ! آسیب هایی به خودتون ، زندگی همکارتون و آینده ی زندگی مشترک و جنسیتون میزنین که غیر قابل جبرانه .
البته دیگه 24 ساعت با هم بودن اونم تو محیط بیمارستان که همه جور اتفاقی توش هست ولی اگه من دور از جون دکتر میشدم( اصلا دکترای دانشگاهی رو قبول ندارم و معتقدم خیلی هاشون فقط مردم رو میتیغن علمشون هم فقط حال آدم رو بدتر میکنه) با هیچ همکار خانومی بیشتر از سلام و خدافظ حرف اضافی نداشتم . نه به خاطر خدا ، به خاطر آرامش خودم !
 به خاطر خودتون حریمتون رو حفظ کنین ، شما باید اول بی ارزش بشید تا همکاری از جنس مخالف به خودش اجازه بده شوخی های جنسی با شما بکنه .
 
پ ن :

ما را همه شب نمی‌برد خواب

ای خفته روزگار دریاب

در بادیه تشنگان بمردند

وز حله به کوفه می‌رود آب

ای سخت کمان سست پیمان

این بود وفای عهد اصحاب

خار است به زیر پهلوانم

بی روی تو خوابگاه سنجاب

ای دیده عاشقان به رویت

چون روی مجاوران به محراب

من تن به قضای عشق دادم

پیرانه سر آمدم به کتاب

زهر از کف دست نازنینان

در حلق چنان رود که جلاب

دیوانه کوی خوبرویان

دردش نکند جفای بواب

سعدی نتوان به هیچ کشتن

الا به فراق روی احباب

 

سه سالی که رستوران رو راه انداختیم من نتونستم برم مشهد و هر سال میگم سال بعد و سال بعد اوضاع بیشتر به هم گره میخوره و باز هم نمیتونم برم . امسال شب میلاد یه تک بیتی گفتم و نوشتم تو وضعیت واتس اپم :

راه دور است و منم افلیج مادر زادی ام

ور نه صاحب خانه ای بس با کرم دارد دلم

.

نه اینکه بگم من محب الرضا (ع) هستما ! ولی.


ادامه مطلب

تصور من از بخش مهمی از زندگی اینه :

بالای یه باتلاق ِ مسموم ایستاده ای که لجن های داخلش رو به بهترین شکل ممکن بزک کرده اند. به هوای ِ شکل زیبای اونا وارد این باتلاق میشی و هر چه از این هوس ها بیشتر میخوری و بیشتر کام میگیری بیشتر تو اون باتلاق فرو میری و کم کم متوجه میشی که هوس تمامی ندارد و بهای این هوس ها فرو رفتن در این باتلاقه . میبینی که یه نفر بالای این باتلاق با یه طناب ایستاده و طناب رو میندازه برات میگه بیا بیرون داری فرو میری ، خفه میشی ، دهنت پر از لجن میشه و نمیتونی دیگه نفس بکشی و نمیتونی دعا کنی ! ولی تو با خودت میگی هوس ها خوشمزه ای اند حالا وقت دارم . بزا آخرین لحظه طناب رو میگیرم و میام بیرون . خاصیت هوس همینه ، توش غرق میشی و هر چه هم پیش میری سیر نمیشی .

اون طناب توبه است ولی برای من ثابت شده  کسایی که هوس بازن اینقدر دنبال هوس هاشون میرن تا مرگ بهشون برسه و نتونن توبه کنن .

این طناب تو زندگیه همه ی ما هست تا مارو از این باتلاق نجات بده ولی اینی که ما طناب رو نگیریم تقصیر ناجی ِ ما نیست .

پ ن :

من خودم از همه آسیب پذیر ترم . کسی فک نکنه چون نماز میخونه ، روزه میگیره و صدقه میده پس در امانه . باید کنترل کرد ، اصلا جنگه با نفس . باید جنگید ! تموم شد رفت  ! ! !

باید هر روز به خودم بگم :

من برای هوسرانی به این دنیا نیومدم ! من برای بردگی به این دنیا نیامدم ! من برای برده ی هوس شدن به این دنیا نیامدم.



تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پورتال املاک و مستغلات کاربرد فناوری خدمات شومینه | تعمیر انواع شومینه ، تعمیر ترموکوپل نمونه سوالات تستی icdl درجه 1 با جواب { امتحان نهای } وبلاگ آقای برازنده کوردیلا شرلی یاران حسین علیه السلام انجمن دانشجویان رشته های مهندسی ایران As free as the ocean شرکت زرین پارس زنجان